بی دلیل

ساخت وبلاگ

از امروز به امید خدا ۱۰ ردز تا روز موعود باقی مانده! دیشب برادرم را بعد از بیش از یک ماه دیدم. برخوردی سرد... با بچه هایم روبوسی نکرد! اصلا پیشمان ننشست، اصلا حال طفل توراهی ام را نپرسید! از حالش که پرسیدم با دو کلمه جواب داد. و بعد از دوبار بیرون رفتن و برگشتن موقع خداحافظی آمد و خداحافظ...همین!

نمی دانم چه باید بگویم... رفتارهای بی دلیل و پر از تنفر او و پیشوای اخلاقی اش، برادر بزرگترم را با هیچ منطقی نمی توانم توجیه کنم. فقط این را می دانم که هرگز نمیبخشمشان، هرگز!

آنها نه تنها در بارداری ام حالی از من نپرسیدند بلکه با رفتارهایشان موجب آزارهای شدید برایم شدند. به خدا واگذارشان می کنم، خدایی که جای حق نشسته است. هرجوری که فکر می کنم من لایق این رفتارها نیستم. با من لج کرده اند، چرا انتقام مرا از بچه هایم می گیرند؟ مگر بچه برادرم چه برتری و مزیتی به بچه های من دارد که آنقدر بهش محبت می کنند؟

نه، هرگز رفتارهایشان را فراموش نمی کنم و بیصبرانه منتظرم تا روزی فلاکت و تنفرشان از هم را ببینم. انشالله می بینم. در حالی به اتاق عمل می روم که قلبم از آزار فامیل شوهر و فامیل خودم مجروح است! هرچند که تحمل زخم فامیل خودی درد بیشتری دارد. 

خدایا اینها را هم به خودت واگذار کردم، دیگر خودت  میدانی و قوم الظالمین. خدایا بمن صبر و به فرزندان و همسرم سلامتی عطا‌کن. 

مادر و روز مادر...
ما را در سایت مادر و روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delgap97 بازدید : 103 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:28