۱۱ فروردین

ساخت وبلاگ

عید کذایی امسال رو به پایانه و غایت آرزویمان اینه که زنده ازش بیرون بیایم! راستش من شخصا برای بچه هایم نگرانم و نه خودم. حتی به نظرم مرگ در اثر کرونا برای من خوب هم هست. همیشه از فکر اینکه بعد از مرگ آدم را عریان می کنند و می شویند وحشت داشتم و دارم، خوبی کرونا اینست که نه تنها تو را ننی شویند، بلکه موقع دفن، دست آدمهایی که یک عمر تو را اذیت کرده اند، به بدنت نمی خورد! عیبش هم اینست که ممکن است ناقل بیماری به فرزندانم باشم که فاجعه بار است، بنابراین باید مراقبت کنم.

جالبه که این روزها بسرعت می گذرند، -جای شکر دارد- و گرنه تحمل این شوهر بداخلاق، بددهن و بی تربیت در خانه بس مشکل و طاقت فرساست. قبلا هم اینقدر زشت بود؟ دهانش همینقدر بدبو بود؟؟ همینقدر بد حرف میزد؟

کور بودم... نه از عشق... بلکه نمی خواستم ببینم! الان هم واقعیت مثل شکنجه گری بیرحم با انگستانش پلکهای مرا باز نگهداشته تا حقیقت ماجرا را ببینم، و الحق که چه شکنجه دردناکی است!

حداقل دلم خوشه که هیچوقت عاشق این مرد نبوده ام وگرنه درد بسیار بیشتری را باید تحمل می کردم. 

اما ته دلم به آنهایی که عاشق شده اند، غبطه می خورم، خیلی شیرین است عشقی که به معشوق برسد، حتی برای مدتی کوتاه! بنظرم آنقدر شیرین است که به مرارتهایش بیرزد! نه مثل من و بسیاری از زنان این سرزمین، آش نخورده و دهن سوخته.... 

جالب اینجاست که اصلا نباید به روی خودم بیاورم، مبادا که خانواده ام بفهمند که اگر فهمیدند فقط و فقط نمک بر زخمم می پاشند و فقط بدترش می کنند و ازین فرصت برای التیام عقده هایشان سود می برند، پس می خندم اما

خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است       کارم از گریه گذشتست، به آن می خندم!

 

 

مادر و روز مادر...
ما را در سایت مادر و روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delgap97 بازدید : 82 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 16:14