اثاث کشی دوبل و دردسرهای آن

ساخت وبلاگ

سلام ، سلامی از یک موجود خسته

سه روز مانده به اسباب کشی یا اثاث کشی که در هر صورت مزخرف است. کلی از وسایل را جمع کرده ام و کلی مانده است. تازه کلی را هم برده ایم. یه سری کارها می ماند برای لحظه آخر مثل پرده و گاز و لباس‌های دم دستی و قابلمه و .... ای وسط اینهایی که می خواهند برای خرید وسایلم بیایند و نمی آیند اعصاب مرا بیشتر در هم می ریزد!

تازه همه اینها مال اثاث کشی شماره ۱ هست و ۲ حدودا یک هفته بعد از اینه -خدا به خیر کنه- خسته ام! خسته از بسته بندی، خسته از تصمیم گیری، خسته از فکر و خیال، خسته از کارها تمام نشدنی خونه. چند روز دیگر ۴۰ ساله می شوم اما احساس ۱۰۰ سالگی می کنم. خدایا می شود دیگر بارزشان نداشته باشم؟ می شود قبل از اثاث کشی بعدی مرا ببری پیش خودت؟ خدایا می شود این بار را برایم آسان کنی؟ خدایا بچه هایم را میان این شلوغی حفظ کن. خدایا به همسر بیچاره من توان جسمی و فکری بده، او بیشتر از من گناه داره!

جالبه که هیییییییچ تعارفی برای کمک از جانب هیچکس نداشتم فقط مادرم یک تعارف خشک و خالی کرد که رد کردم. این جابجایی یک لطف دارد و آن هم دور شدن از خانواده پدری است که بودن در کنارشان برایم حس مورد تنفر بودن، درجه چند بودن و سربار بودن به همراه داشت. این رفتن برای من حکم مردن در این شهر را دارد. خدا همه مارا در پناه خودش بگیرد انشالله.

+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ ساعت 23:38 توسط منتظر  | 

مادر و روز مادر...
ما را در سایت مادر و روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delgap97 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 20:02