آخرین شب تابستان ۰۲

ساخت وبلاگ

راستش گرمای این تابستون خیلی اذیتم کرد، به نظرم از همیشه گرم‌تر میومد اما خدایی زود گذشت، نه؟

من درگیر تغییر مقطع، پیدا کردن مدرسه جدید برای ۲ نفر، آزمونهاشون، کلاسهاشون و ... بودم. هی بردم و آوردم -مثل طول سال تحصیلی- پختم و شستم مثل همیشه و به بحث هاشون گوش کردم و جواب سربالاهاشون را به سختی قورت دادم. البته همه اینها را باید در کنار تحمل طاقت فرسای رفتار و کردار شوهر بشدت عصبی گذاشت!!! بعد هم جواب آزمونها، لباس فرم، خرید برای مدرسه و ... . و حالا در آغاز سال تحصیلی جدید، دختر بزرگم در جواب حرف من که گفتم امروز را خیییییلی خوابیده -حدود ۴ ساعت- با فریاد گفت که : " تو پارسال منو خوردی" مادر و روز مادر...

ما را در سایت مادر و روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delgap97 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 18:38